روز شنبه، ۱۸ اکتبر، پنجمین سمینار سازمان حقوق بشر ایران در شهر اسلو برگزار شد. این نشست با موضوع «حقوق بشر در ایران» و با حضور فعالان سیاسی، مدنی و نمایندگان تشکلهای مختلف اپوزیسیون برگزار گردید. خواستم در اینجا نگاهی کلی به این کنفرانس داشته باشم — هم از نظر نحوه اجرا و هم از جهت محتوا و ترکیب شرکتکنندگان.
پیش از هر چیز باید گفت که برگزاری چنین نشستهایی از سوی سازمان حقوق بشر ایران اقدامی بسیار مثبت، ضروری و در خور تقدیر است و امیدوارم ادامه پیدا بکند. اهمیت این نشستها بهویژه در شرایطی که عمر جمهوری اسلامی به نظر میرسد رو به پایان است، دوچندان میشود. زیرا دموکراسی و حقوق بشر دو مفهوم درهمتنیده و جدانشدنی هستند که از محورهای اصلی مبارزات اپوزیسیون در دهههای اخیر بودهاند. با این حال، متأسفانه اپوزیسیون ایران تاکنون نتوانسته است به دلیل اختلاف دیدگاهها و پراکندگی سیاسی، به یک پلتفرم مشترک و همکاری همهجانبه دست یابد.
در این سمینار، سخنرانان تلاش داشتند تا به بررسی همین مسئله بپردازند: چگونگی ایجاد همکاری میان نیروهای مختلف سیاسی برای گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به نظامی متکی بر دموکراسی و حقوق برابر شهروندان.
از نظر فنی و اجرایی، سمینار بسیار خوب برگزار شد — چه از نظر کیفیت صدا و تصویر و چه از نظر پخش زنده برنامه. ترکیب شرکتکنندگان نیز از یک جهت جالب و از جهتی جای تأمل داشت. برگزارکنندگان سعی کرده بودند از طیفهای مختلف اپوزیسیون دعوت کنند: هم از کسانی که برای آینده ایران طرح و برنامه سیاسی دارند، و هم از تشکلهایی که نماینده ملیتهای گوناگون هستند.
اما در ترکیب شرکتکنندگان عدم توازن مشاهده میشد. برای نمونه، از سه حزب کردی دعوت به عمل آمده بود، در حالی که از میان احزاب و تشکلهای آذربایجانی — که از نظر جمعیت، گستره جغرافیایی و وزن سیاسی بزرگترین گروه ملی در ایران به شمار میروند — تنها یک تشکیلات حضور داشت. انتظار میرفت که از میان سازمانها و احزاب ترکهای آذربایجان نیز چندین نماینده دعوت میشد تا دیدگاههای متنوع این بخش بزرگ از جامعه ایران بازتاب بیشتری پیدا کند.
با این حال، باید از حزب دموکرات آذربایجان قدردانی کرد که با حضور فعال خود توانست بخشی از مشکلات و مطالبات ملت آذربایجان و ترکهای ایران را در این نشست مطرح نماید.
از نظر محتوایی، بحثها در سطح خوبی صورت گرفت. هرچند عنوان رسمی جلسه «حقوق بشر در ایران» بود، اما شرکتکنندگان با آزادی عمل به مسائل بنیادیتری چون ساختار آینده نظام سیاسی، تقسیم قدرت، و چندملیتی بودن ایران پرداختند. تقریباً همه سخنرانان بر ضرورت پایان دادن به جمهوری اسلامی اتفاق نظر داشتند. نکته مثبت دیگر، تأکید گسترده بر چندملیتی بودن ایران و حقوق برابر برای همه ملتهای غیرفارس بود.
برخی از شرکتکنندگان اگرچه از واژههایی چون «قوم» یا «اقوام» استفاده میکردند، اما در عمق سخنانشان پذیرفته بودند که ایران جامعهای چندملیتی و چندفرهنگی است و تنها با احترام به حقوق برابر همه ملتها میتوان آیندهای عادلانه و پایدار ساخت.
نمایندگان ملتهای غیرفارس — از جمله ترکها، کردها، عربها و بلوچها — به روشنی بر ضرورت فدرالیسم، توزیع قدرت سیاسی و ثروت، و تمرکززدایی از نظام آینده ایران تأکید کردند. این تحول در گفتمان اپوزیسیون را میتوان یک پیشرفت بزرگ دانست، چرا که تا چند سال پیش چنین مباحثی تابو محسوب میشد.
همچنین برخی از سخنرانان به صراحت از حق تعیین سرنوشت ملتهای غیرفارس سخن گفتند و یادآور شدند که اگر ملتهای ساکن ایران نتوانند در کنار هم و بر پایه برابری واقعی زندگی کنند، این ملتها حق دارند با مراجعه به آرای مردم خود درباره آینده سیاسیشان تصمیم بگیرند. چنین نگاهی، که ریشه در اصول شناختهشده حقوق بینالملل دارد، باید در قانون اساسی آینده ایران نیز گنجانده شود.
در پایان باید اشاره کرد که متأسفانه برخی از رسانههای فارسیزبان در پوشش این نشست رفتاری گزینشی داشتند. در بعضی گزارشها نام افراد ذکر شد، اما از نام تشکلهای شرکتکننده، بهویژه تشکیلات آذربایجانی، عمداً یا سهواً چشمپوشی شد. این رفتار، اگر آگاهانه صورت گرفته باشد، منفی و تأسفبرانگیز است و برخلاف روح آزادی بیان و برابری رسانهای است.
جمعبندی من این است که چنین گفتگوهایی ضرورتی اجتنابناپذیر است. طرح صریح مسائل ملی، حقوقی و سیاسی ملتهای ایران نه تنها به شناخت بهتر مشکلات موجود کمک میکند، بلکه زمینهساز گفتوگو برای یافتن راهحلهای واقعی و عادلانه خواهد بود. این نشستها همچنین مرز میان طرفداران قدرت متمرکز و مدافعان ساختارهای فدرال و چندملیتی را روشنتر میسازد، که خود گامی مهم در جهت شکلگیری ایران فردا است — ایرانی آزاد، دموکراتیک و متکثر.
سعیدعزیزی
استکهلم.
۲۳ اکتبر ۲۰۲۵