
فکر نکنید که خبرنگار ایران وایر شمارش بلد نیست و پنج هزار را با ۱۵۰ هزار نفر اشتباه گرفته، بلکه آنها وظیفه خود را انجام میدهند. فکر نکنید که این جمعیت اهل اورمیه باشند و طبق تایید خود گزارشگر، از شهرها و استانهای همجوار تشریف آوردهاند و با این سفرشان نیز موفق به دیدن اورمیه نشدند. زیرا مجریان برنامه از نشان دادن اورمیه به مهمانان خود واهمه دارند و میترسند دروغشان درباره جمعیت اورمیه با یک دیدار چند ساعته نیز برملا شود. برای همین برنامه در خارج آن شهر و در سمت روستاهای کردنشین و با حضور اهالی همان روستاها و مهمانان برگزار شد تا اورمیه به آنهایی که مباحث را از فضای مجازی تعقیب میکنند، شهری کردنشین قالب شود. اجتماعات نوروزی کردها بسیار بزرگتر از اجتماعات نوروزی سمنان، اصفهان، یزد، کاشان، تبریز و اورمیه است که این موضوع به نحوه زیست آن جوامع ارتباط دارد و جمع کردن این چنینی انسان شهرنشین اصفهانی و اورمیهای برای برگزاری یک مراسم نوروزی تقریبا محال است و تنها در جوامع انقلابی، بسیجگر و عشیرهای ممکن است. وگرنه اصفهانی و اورمیهای نیز نوروز را گرامی میدارند ولی در چهار دیواری خانه و در جمعی چهار نفره.

اما چرایی برگزاری این مراسم در اورمیه و حمایت تمام قد حاکمیت و اپوزیسیون از آن. سال ۱۳۰۶ رضاشاه به نخست وزیر مهدیقلی هدایت مأموریت داد تا قراردادهایی با همسایگان و دول بزرگ منعقد کنند و او نیز وزیر امور خارجه علیقلی مسعود انصاری را برای این کار به مسکو فرستاد. انصاری با حفظ سمت شش ماه در مسکو ماند و در مهر همان سال قرارداد تجارتی ایران و شوروی منعقد شد و بعد نوبت تنظیم روابط با ترکیه رسید. وزیر خارجه از محمدعلی فروغی سفیر کبیر ایران در ترکیه خواست تا گزارشی از ترکیه و پیشنهادات خود را ارائه دهد و فروغی دوم آذر ۱۳۰۶ نامهای به علیقلی مسعود انصاری ارسال کرد. فروغی در آن نامه محرمانه مینویسد که دولت ترکیه فهمیده است که ما یک منطقه حائل کردنشین بین ایران و ترکیه ایجاد میکنیم. چنانکه میبینید بحث بر سر این نیست که ایران این کار را بکند یا نکند، بلکه بحث بر سر این است که ایران این کار را انجام میدهد و ترکیه متوجه شده است. از طرف دیگر مگر کردها ایرانی نیستند که از آنها به عنوان حائل بین ایران و ترکیه استفاده میشود؟ پس اینجا حائل بودن به معنی قرار گرفتن در میان دو منطقه ترکنشین میباشد.
سند دوم نامهای است که محمد ساعد مراغهای وزیر امورخارجه ایران به نخست وزیر علی سهیلی نوشته است. در این نامه محرمانه و فوری آمده است که کاردار شوروی روز ۲۲ مرداد ۱۳۲۲ به وزارت امور خارجه آمده و اظهار داشته است که کردها در خوی و شاپور مردم را غارت و چپاول میکنند و ژاندارمری هیچ اقدامی در جلوگیری از آنها به عمل نمیآورد و در صورت تداوم این بیعملی ژاندارمری، آنها آنها جریتر شده و اهالی حدود آذربایجان را قتل و غارت خواهند نمود. نکته اول این اسناد این است که با کوچاندن و کشاندن کردها به آذربایجان غربی، منطقهی حائلی بین ترکهای ایران و ترکیه ایجاد شود تا در صورت لزوم بتوان ترکهای ایران را براحتی خفه کرد. دوم اینکه با توجه به اقدامات ترامپ و بیشتر شدن احتمال ناامنی در ایران و خاورمیانه، نمایشهای متعددی از لشگرکشی کردها به شهرهای آذربایجان راه انداخت تا حافظه تاریخی ترکها مبنی بر قتل و غارت، دوباره زنده شود و آنها از ترس ناامنی دو دست دیگر قرض کرده و از دامن حکومت مرکزی آویزان شوند و سایه آن را بر هر ناامنی دیگری ترجیح داده، باعث بقای عمر سرورانمان گردند. ولی نکتهی سومی که نمیدانند این است که در صورت ناامنی قریب الوقوع، سفارت ترکیه مانند سفارت شوروی فقط اطلاع رسانی نخواهد کرد، بلکه فعالانه وارد عمل خواهد شد. پس خواهش میکنیم که خانه و کاشانه مردم را جولانگاه الجولانیها نسازید که نتیجه آن باخت- باخت است.