زمان سنجی : درعصر شکار و روستا نشینی در برابر زمان سنجی سومری-ملکشاهی - دکتر ضیا صدرالاشرافی

دکتر صدرالاشرافی

بشریت از پیدایش خود در آفریقا:(از شش تا هفت و نیم میلیون سال پیش) بناچار دوران طولانی غارنشینی و شکار را گذرانید. در این دوران همانند حیوانات از طبیعت می خورد ونه از حاصل کار و دسترنج خویش. در دوازده هزار سال پیش در خاورمیانه بشریت وارد روستا نشینی و تولید مواد غذایی از گیاهان و پرورش حیوانات اهلی شد. آن زمان بنا به امکانات محدودش، تنها وسیله زمان سنجی کوتاه مدت «طلوع وغروب» خورشید برای سنجش (روز وشب) بود و زمان سنجی طولانی ترش به زمان سنجی «ماهانه» با تغییرات ماه مربوط می شد، که اسم «ماه»، و به ترکی «آی» را با خود دارد. در شش هزار سال پیش(۴۰۰۰ق.م) درشهر«اور» سومر، بشریت برای نخستین بار به شهر نشینی مداوم و ایجاد تمدن: (دولت، خط، ریاضیات و طب و...و «زمان سنجی خورشیدی» رسید. «اور» در زبان سومری یعنی «شهر»؛ که در نام «اور- میه»(سومری -آشوری) بمعنای «شهر (کنار) آب» و نیز«اور- سلیم» یعنی «شهر سلامتی»(سومری - سامی)، که پس از تصرف یهودیان در زمان «بنیامین» و «داوود»؛ نامش را به«اور- شلیم» در همان معنای (شهر سلامتی) تغییر دادند.  سومری ها، برای اولین بار در «زیگورات» شهر «اور»؛ که هم معبد و هم رصد-خانه بود، در زمان سنجی میان -مدت خود؛ از روی هفت ستاره متحرک؛ «هفته» را ابداع کردند. آنها «ماه» و«سال» خورشیدی را برای زمان- سنجی بلند مدت مطرح ساختند. در نام «هفته»، نام هفت ستاره متحرک  نهفته است که در شاخه های زبان های لاتین (فرانسه) و آلمانی (انگلیسی) نام -شان باقی مانده است:(سان دی: روز خورشید / مان دی:روز ماه/مار-دی : مارس دی: روز مریخ / مرکو-دی: مرکور دی: روز عطارد/ ژو-دی:ژوپیتر دی: روز مشتری/  وآنرو- دی: ونوس -دی: روز زهره/  ساتر- دی:ساترن- دی: روز زحل). ترتیب درست آنها را منجم های مسلمان و غیر مسلمان (ثابت بن قره حرانی ) در دنیای اسلام کشف کردند که جدا از (خورشید و ماه) به ترتیب از آخر (زحل، مشتری، مریخ, زهره و عطارد) است: نگاه کنید به اولین تاریخ موجود در دنیای اسلام بنام «تاریخ یعقوبی»؛ تالیف در: (۲۵۹ه.ق/۲۵۲ ه.ش/۸۷۴ م). بعنوان مثال در مورد آغاز خلافت عمر خلیفه دوم مسلمین در صفحه (۱۳۹)؛(جلد دوم، متن عربی) ترتیب قرار گرفتن این هفت متحرک را در برج های دوازده گانه با ترتیب درست از خورشید و ماه؛ و زحل،مشتری،مریخ،زهره و عطارد بدرستی نوشته است.در ترجمه فارسی در صفحه (۲۰)است (متاسفانه درترجمه فارسی تاریخ یعقوبی؛ دکتر محمد ابراهیم آیتی درمورد ترکان حذف و تحریفات آگاهانه ای انجام داده است و بدین ترتیب کتاب را از اعتبار انداخته است). روز شماری درست در دنیای اسلام و نجوم جدید، در ذکر نادرست روزهای هفته در اروپا که سنت سومری است، تاثیری نداشت یعنی نام روزهای هفته در اروپا منطبق با ترتیب درست منظومه شمسی نیست (مریخ پیش از عطارد و زهره آمده است). سومری های تجارت-پیشه، مبنای عدد را بجای (ده) که الهام گرفته از تعداد انگشتان دو دست است، عدد(شصت) فرار دادند که بر (دوازده) عدد قابل تقسیم است. در زمان سنجی کوتاه-شان؛ شبانه روز را اول به دوازده ساعت و بعد بیست و چهار ساعت (همانند چهارفصل سال) تقسیم کردند. بشریت تاکنون ساعت و دقیقه و ثانیه را با مبنای شصت سومری اندازه میگیرد: هرساعت، برابر شصت دقیقه و هر دقیقه، برابر شصت ثانیه است.زمان سنجی میان مدت شأن هفته بود که اشاره رفت. درزمان سنجی بلند مدت شأن  اولین بار هر سال شمسی را به دوازده ماه وچهارفصل تقسیم کردند. درایران ارث زمان سنجی سومری به بنیاد گذاراران تمدن یعنی ایلامی ها در (۳۲۰۰ق.م:۵۲۲۵ سال پیش) رسید. ایلامی ها، سال را به دو فصل ششماهه (تابستان بزرگ) از فروردین تا شهریور و ( زمستان بزرگ) از مهرماه تا آخر اسفند تقسیم کردند که تا انقراض هخامنشی (۳۳۰ ق.م) ادامه داشت.  برخلاف سلوکی ها که مبدا تاریخ(۳۱۲ق.م)، داشتند. ساسانی ها، مبدا-ای برای سنجش تاریخ وتقویم خود نداشتند. تاجگذاری هر پادشاه آغاز تاریخ و مرگش پایان آن بود. تاجگذاری آخرین پادشاه ساسانی یزدگرد سوم چون بعداز او پادشاهی نیامد مبدا-ای برای تاریخ یزد گردی شد، که مطابق با ده هجری شمسی است( سال ده هجری شمسی ه؛ برابر است با سال اول یزدگردی)؛  تاجگذاری یزدگرد سوم؛ در هشت سالگی او بود. شاهان ساسانی در نوروز(متغیر) تاجگذاری میکردند. درتاجگذاری یزدگرد سوم نوروز به(شانزدهم جون ۶۳۲ میلادی/ برابر با شنبه بیست‌وششم خرداد ماه سال یازدهم هجری شمسی/و هجدهم ربیع الاول سال یازده هجری قمری) برگذارشد:( وفات پیامبر اسلام در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری قمری بود، یعنی نوزده روز بعداز مرگ پیامبران اسلام، تاجگذاری یزدگرد سوم بوده است. تقویم ساسانی وتقویم زردشتی (۳۶۵) روز است با دوازده ماه سی روزه (۳۶۰=۳۰×۱۲)؛ بعلاوه پنج روز گاهنبار که میشود(۳۶۵) روز. سال شماری ساسانی و زردشتی هفته ندارد تا (چهارشنبه سوری) داشته باشد! چون یکسال شمسی تقریباً (۳۶۵) روز و(۵) ساعت (۴۸) دقیقه و(۴۵) ثانیه است. هر چهار سال، یکسال کبیسه است (۳۶۶) روزو و (۵) ساعت و(۴۸) دقیقه و (۴۵) ثانیه است که گاه (۴۶) دقیقه حساب میکنند. اگر ساعت تحویل در بعداز ظهر باشد وگرنه دوسال کبیسه میگیرند. بنابراین تقویم زردشتی هر چهار سال تقریباً یک روز از تقویم حقیقی (جلالی: ملکشاهی) عقب میماند. موبدان زردشتی این نقص محاسباتی را چنین توجیه شرعی می نماید:«خواستیم روزهای مبارک، تمام روزهای ماه  ها را مبارک کنند!».                    
عرب ها درپیش از اسلام تقویم «شمسی -قمری» برگرفته از تمدن بابلی  داشتند. هرسه سال یک ماه بنام «ماه نسی» یعنی ماه به نسیان،(فراموشی) سپرده شده داشتند. نام ماه های عربی ،(جز چهار ماه حرام که در انهاجنگ، جهت تجارت و مسافرت ممنوع بود) نام اکثر ماه ها ریشه کشاورزی دارد: ماه سوم و چهارم «رییع الاول وربیع الثانی» نام دارد که پیش از اسلام مصادف با ماه اول بهار یعنی(فروردین) ماه و ماه دوم بهار یعنی (اردیبهشت) ماه بود: «ربیع»یعنی«بهار».  ماه پنجم و ششم یعنی«جمادی الاول و جمادی الثانی» با ماه خرداد و تیرتقویم جلالی(ملکشاهی) مصادف است که درعربستان زمین مثل جماد خشک است. ماه نهم(مهرماه) یعنی رمضان هم بمعنای گرمای سوزاننده است. پیامبر اسلام در سوره ی توبه:(۹)؛ آیه (۳۶و ۳۷)؛ تعداد ماه ها درنزد خدا (الله) را دوازده عدد اعلان کرد و ماه « نسی» را بالاتر از کفر نامید زیرا سبب بهم زدن ترتیب ماه های چهار ماه حرام :(محرم، رجب، ذیقعده وذیحجه) میشد. این موضوع یعنی حذف ماه «نسی» و تبدیل تقویم «شمسی - قمری» اعراب؛ به تقویم« قمری-اسلامی» در شهر کوچک مدینه ی آن زمان  آنهم در مدت کوتاه عمر پیغمبر در شهر مدینه اشکال مهمی ایجاد نمی کرد:(سوره توبه در سال نهم هجری نازل شده که یک یا دو سال با درگذشت پیامبر فاصله داشت) و لذا مسأله ساز نبود تا مبدل به آیات «منسوخ» شده و بوسیله آبه «ناسخی» کنار رود. اما وقتی دراثر کفایت و خرد سیاسی- نظامی ولید بن عبدالملک در (۹۶-۸۶) هجری امپراتوری بنی امیه بعد از امپراتوری مغول؛ به دومین امپراتوری بزرگ تاریخ عهد سنت بشریت مبدل شد: (از کاشغر چین تا مرز فرانسه)؛ چون تقویم قمری با زمان سنجی واقعی از جمله در تعیین چهارفصل بدرد نمی خورد و هر چهار سال بیش از یکماه از سال شماری خورشیدی عقب می‌ماند: وقتی اول سال شماری قمری یعنی ماه «محرم» به آخر ماه پاییز ، زمستان و بهار می افتاد، محصولی نبود تا دولت بتواند مالیات بگیرد. برای رفع این اشکال سه بار در زمان بنی عباس به اصلاح تقویم اقدام کردند اما بی فایده بود. تادر زمان (جلال آلدوله) سلطان حسن ملکشاه که امپراتوری سلجوقی مبدل به بزرگترین امپراتوری بعداز اسلام ایران شد:(از کاشغر چین تا مرزهای مصر)، ملکشاه نیازمند تقویم دقیقی بود که بداند محصول کجا، کی، و چه موقع می رسد تا مامور مالیات خود را برای وصول بفرستد. بدستورملکشاه در همان سال اول سلطنتش (۱۰۷۲ میلادی/ ۴۵۰هجری شمسی) هشت منجم از کل امپراتوری در رصدخانه جلالی (جلال الدوله ملکشاه) در اصفهان گرد آورده شدند. ملکشاه با خرج یک میلیون و دویست هزار دینار طلا در شش سال، وبه همت آن هشت منجم درسال(۱۰۷۸ میلادی/ ۴۵۶ هجری شمسی)« زیج جلالی یازیج ملکشاهی » تنظیم شد. ملکشاه نام( زیج جلالی)  خود را آگاهانه و با نبوغ سیاسی  اش(هجری شمسی) گذاشت ومعنای آن اینکه پیامبر اسلام در اواخر اسفند از مکه هجرت کرده ودر اول برج حمل (فروردین) وارد مدینه (یثرب سابق) شده است. به احتمال ریاست آن هیأت منجمین را «ابو حاتم مظفر اسفرازی»(از اسفراین) عهده دار بود. عمر خیام نیشابوری متولد (۱۰۴۸ میلادی/ ۴۲۷ هجری شمسی و ۴۲۹هجری قمری) و درگذشته در (۱۱۳۱ میلادی/,۵۱۰ هجری شمسی و ۵۲۶ هجری قمری) درموقع دعوت به آن هیأت؛ بیست و چهار ساله بود (۲۴=۱۰۴۸-۱۰۷۲)؛ امروز هم ریاست چنان هیأتی را به دست جوان بیست و چهار ساله نمی دهند. اینگه عمر خیام را در سن بیست و چهار سالگی به هیأت منجمین امپراتوری سلجوقی دعوت کرده اند، دلیل نبوغ او وحسن تشخیص ملکشاه وجمع کنندگان منجمین است. خیام در بیست سال سلطنت ملکشاه، از دهمین سال سلطنت او؛ رییس منجمین ملکشاه شد. خیام کتاب دوران ساز «الجبر والمقابله» را به پیروی از موسی خوارزمی ؛ ودر تکمیل آن،؛ در دهمین سال سلطنت ملکشاه نوشت (خوارزمی عضو دار -الحکمه ی مأمون بود). درتاجگذاری ملکشاه (۱۰۷۲م/۴۵۰ه.ش) نوروز، به هیجدهم فروردین افتاده بود که آنرا منجمین به اول برج حمل(اول فروردین) آوردند و دیگر نوروز تکان نخورد. تقویم ایران و افغانستان یادگار همت ملکشاه وان هشت منجم است. بعد از مرگ ملکشاه در (۱۰۹۲م/ ۴۷۰ه.ش) زیج های دقیق- تری؛ بر مبنای زیج جلالی بوجود آمد. زیج سلطان سنجر پسر ملکشاه،، بریاست « ابولفتح عبد الرحمن منصور خازنی » تنظیم شدکه یکی از هشت منجم زیج جلالی ( ملکشاهی) هم بود، .بعد نوبت زیج خانی(هلاکوخان) درمراغه، با شرکت خواجه نصیر الدین طوسی و قطب الدین شیرازی رسید. آخر ازهمه باید از دقیق ترین زیج عصر سنت، یعنی «زیج اولوغ بیگ» نام برد. اولوغ(الغ) بیگ بمعنای(بیگ والا)، پسر شاهرخ و گوهرشادبیگم، در سلطانیه زنجان متولد شد(۲۲ مارس ۱۳۹۴ م/ دوم فروردین ۷۷۳هجری شمسی) درمدت کم سلطنت خود(از ۲۲ اسفند ۸۲۵ ه.ش تا ۵ آبان ۸۲۷ ه.ش/از ۱۳ مارس ۱۴۴۷ تا ۲۷ اکتبر ۱۴۴۹) با همکاری جمشید غیاث الدین کاشانی در سمرقند که بقایای رصد خانه اش هنوز باقی است(برخلاف رصدخانه ملکشاه دراصفهان که ارتجاع صفویه آجری از آن باقی نگذاشته است).  آن دو توانستند عدد «پی» را بجا دورقم(۳,۱۴)؛ تا شانزده رقم درست حساب کنند ودر نتیجه اگرزیج جلالی (ملکشاهی) درهر سیصد و پنجاه سال یک روز از حرکت حقیقی عقب میماند، زیج اولوغ (الغ) بیگ هر سه هزار و سه سال  یک روزعقب میماند. بهمین سبب دو تپه ماه را بنام آن دو اسم گذاری کردند. زیج اولوغ بیگ آخرین نکته تکامل زیج جلالی( ملکشاهی ) بود که با فرض زمین مرکزی و دایروی بودن گردش خورشید بدور زمین محاسبه میشدند.چون حرکت؛ نسبی است ومدار گردش زمین بدورخورشید بیضی نزدیک به دایره است، کوشش دانشمندان و منجمان جهان اسلام از ملکشاه تا اولوغ بیگ؛ جای تقدیر فراوان دارد. البته زمینه تثبیت نوروز در زمان ملکشاه، از عصر مأمون عباسی(۸۳۳-۸۱۳ م/ ۲۱۱- ۱۹۲ ه.ش) با کشف علم جبر بوسیله موسی خوارزمی، و کشفیات ثابت بن قره حرانی(رییس رصد خانه بغداد) شروع شد. ثابت بن قره:(استاتیک) را کشف کرد وضمن اندازه گیری فاصله زمین تا خورشید ؛ طول مدت یکسال خورشیدی را با اندکی خطا محاسبه کرد. نیز باید ازمحمد بتتانی حرانی نام برد که علم مثلثات را پیدا کرد و ابوریحان بیرونی در دربار سلطان محمود غزنوی که شعاع زمین را بیاری سلطان محمود محاسبه نمود، و ابوسعید سجزی (درگذشته در ۴۱۴ هم.ق) که خورشید مرکزی را در دنیای اسلام مطرح ساخت و ابوریحان کاراورا تقدیر نمود. بالاخره ساختن قبر طغرل سلجوقی در شهر(ری)  است که با بیست و چهار دندانه ساعت مجسمی است و... با این کشفیات زمینه علمی و فنی کشف زیج جلالی  فراهم شده بود. عصر سنت با کشف جبرآنالیز «نیوتن» و«لایبنیتس» بپایان خود رسید وعصر مدرن علمی  همراه با انقلاب صنعتی، زمان سنجی را نیز در مورد خورشید ومنطومه ی شمسی، مصون از خطا نمود. نوروز نیز بدقت؛ قابل تعیین  گردید.
تقویم قمری بدرد زمان سنجی علمی نمی خورد زیرا یادگار دوره ی غارنشینی وشکار، ونیز روستا نشینی و حیرت (عرفان) است و نه شهرنشینی پیشرفته که محتاج زمان سنجی دقیق علمی - تجربی ؛برای جمع آوری مالیات وقشون کشی و.... است.

منتشر شده در