تفوق سیب بر انگور در سایه‌ی خشکیدگی دریاچه ارومیه - دکتر داریوش یاراحمدی

دریاچه اورمیه

به بهانه‌ی حضور در سومین کنفرانس ملی آب و هواشناسی ایران – دانشگاه ارومیه

با سپاس از مهمان‌نوازی گرم و صمیمانه‌ی دانشگاه ارومیه و زحمات ارزشمند سرکار خانم دکتر خدیجه جوان (دبیر علمی کنفرانس)، دکتر علیرضا موقری (دبیر اجرایی)، دکتر وحید محمد نژاد و دکتر ابراهیم مسگری (از اعضای برگزارکننده)، و سایر همکاران پرتلاش گروه جغرافیای این دانشگاه، حضور در سومین کنفرانس ملی آب و هواشناسی ایران فرصتی مغتنم برای گفت‌وگو درباره‌ی مهم‌ترین چالش‌های اقلیمی کشور بود.

در همان آغاز نشست، جزئی ظریف اما معنادار توجه مرا جلب کرد: ظرف‌های میوه تنها بر میز ردیف نخست چیده شده بودند؛ جایی که طبق رسم همیشگی، استاندار، رئیس دانشگاه و مهمانان خاص نشسته بودند. نگاه من ناخواسته میان این ردیف و ردیف‌های عقب در رفت‌وآمد بود. همان‌جا به شوخی به دکتر ابوالفضل مسعودیان گفتم:

«دکتر، فرست‌کلاس نشستی! لااقل یک بطری آب بده به ردیف اکونومیک یا درجه‌دو!»

شوخی ساده‌ای بود، اما در ذهن من بی‌اختیار به استعاره‌ای از عدالت آبی بدل شد — همان نابرابری‌ای که در مقیاس بزرگ‌تر، میان مناطق کشور و دریاچه ارومیه هم جاری است.

در همان بشقاب‌های میوه‌ی ردیف اول، ترکیب سیب و انگور نیز معنایی دیگر داشت. برای کسی که با تاریخ کشاورزی و اقلیم آذربایجان آشناست، این دو میوه فقط خوراکی نیستند؛ نمادند. چند ماه پیش در یادداشتی با عنوان «باغات ایدئولوژیک» نوشته بودم که چگونه سیاست‌های ایدئولوژیک و در ظاهر اقتصادی، در عمل به تخریب تعادل اکولوژیک انجامیدند.

کشت انگور، به‌دلیل نقش آن در تولید مشروبات الکلی، به حاشیه رانده شد؛ در حالی که سیب، به‌عنوان محصولی «موجه» و «پاک»، مورد تشویق قرار گرفت. این جابه‌جایی، فقط تغییر یک محصول نبود؛ تغییری در منطق سرزمین بود. زیرا سیب چند برابر انگور به آب نیاز دارد و همین جایگزینی، در کنار سدسازی‌های متعدد و برداشت بی‌رویه‌ی آب‌های زیرزمینی، یکی از عوامل انسانی اصلی در خشکیدگی دریاچه ارومیه به شمار می‌آید.

تغییر اقلیم نیز در سوی دیگر ماجرا ایستاده است: افزایش دما، کاهش نسبی بارش و افزایش تبخیر از سطح دریاچه، روند نابودی را تکمیل کرد. بدین‌ترتیب، فاجعه‌ی ارومیه محصول هم‌افزایی سیاست و اقلیم بود — ترکیب تلخی از تصمیم‌های انسانی و نیروهای طبیعی که هیچ‌کدام بی‌گناه نیستند.

در پایان، بازگشت به همان ردیف اول و ظرف میوه‌اش، معنایی نمادین پیدا می‌کند:

در همان‌جا که سیب بر انگور تفوق یافته بود، تصویر کوچکی از تصمیم‌های بزرگ‌تر کشور را می‌دیدم — تصمیم‌هایی که گاه با نیت خوب اما با درک ناقص از واقعیت اقتصادی و اقلیمی، به زیان سرزمین تمام می‌شوند.

شاید در حاشیه‌ی این کنفرانس علمی، آن بشقاب میوه‌ی ویژه بیش از هر مقاله و سخنرانی ما را به تأمل واداشت:

آیا هنوز هم در سیاست‌های سرزمینی، سیب جای انگور را گرفته است؟

Metam

 @pishroaz

کلیدواژه‌ها

منتشر شده در