نگاه دموکرات؛ رقص آزربایجان، قربانی منافع قدرت؛ تحریف تاریخ ملت تورک آزربایجان توسط مدیر صداوسیمای آزربایجان شرقی

رقص آزربایجانی

نگاه دموکرات؛ اظهارات اخیر مدیرکل صدا و سیمای آزربایجان شرقی درباره اینکه «رقص آزربایجان ربطی به آزربایجان ندارد»، بیش از یک اشتباه رسانه‌ای یا سوءتفاهم ساده است؛ این سخن، بخشی از روایت رسمی جریان‌های حاکم است که با استفاده از صدا و سیما و مدیران منصوب از مرکز، هویت و فرهنگ آزربایجان را قربانی سیاست‌های منحوس قوم‌گرایانه و برتری‌طلبی تباری می‌کند. رسانه ملی در استان، به جای بازتاب واقعیت‌ها و حفاظت از میراث فرهنگی، بدل به ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های قوم‌حاکم فارس شده است.

رقص، موسیقی و آیین‌های سنتی آزربایجان، بخش جدایی‌ناپذیر هویت جمعی و حافظ تاریخ زنده این ملت هستند. وقتی مدیرکل با خط کشیدن میان «رقص آزربایجان» و «آزربایجان» تلاش می‌کند این ارتباط را انکار کند، در واقع در حال اجرای پروژه بازتعریف تاریخ و فرهنگ است که سال‌هاست در دالان‌های قدرت طراحی شده و توسط جریان‌های منصوب از مرکز هدایت می‌شود. این اقدامات، نسل جوان را از آگاهی به میراث فرهنگی خود محروم می‌سازد و زمینه مصادره نمادهای جمعی به نفع اهداف سیاسی و مشروعیت جریان فارس‌محور را فراهم می‌آورد.

صدا و سیما، با مدیران منصوب از مرکز، در نقش راویان سیاست‌های قوم‌گرایانه ظاهر شده است؛ نهاد رسمی که قرار است صدای مردم و حافظ فرهنگ باشد، به ابزار بازتولید برتری‌طلبی تباری بدل شده است. قهرمان‌سازی از مدیرکل، بازتعریف نمادها و تحریف آیین‌ها، نه تنها نشان از ضعف حرفه‌ای رسانه دارد، بلکه ماهیت سیاسی آن را آشکار می‌سازد؛ رسانه‌ای که به جای اطلاع‌رسانی شفاف، ابزار تثبیت سلطه قوم‌حاکم شده است.

این پروژه قوم‌گرایانه، با ایجاد شکاف میان مردم و میراث فرهنگی‌شان، همبستگی اجتماعی را تضعیف و حافظه تاریخی را تحریف می‌کند. جریان فارس‌محور، با بهره‌گیری از رسانه و مدیریت فرهنگی، نه تنها هویت آزربایجان را قربانی می‌کند، بلکه پروژه ملی خود را با پوشش رسانه‌ای مشروع جلوه می‌دهد. نسل امروز، که در تلاش برای شناخت هویت خود است، با روایت‌های تحریف‌شده مواجه می‌شود و امکان مقاومت فرهنگی و نقد جمعی محدود می‌شود.

تاریخ و فرهنگ آزربایجان با پیشینه‌ای غنی و پویا، این بار در معرض خطر قرار گرفته است تا ابزار مشروعیت‌بخشی به جریان حاکم فارس شود. رسانه، نهادهای رسمی و مدیران منصوب از مرکز، در حالی خود را حافظ فرهنگ و تاریخ معرفی می‌کنند، که در واقع با تحریف واقعیت‌ها، بازتعریف نمادها و حذف روایت‌های بومی، ابزار بقا و مشروعیت سیاسی خود را تقویت می‌کنند. این سیاست، نوعی «قتل فرهنگی» و قربانی کردن هویت یک ملت برای تداوم قدرت جریان ایرانشهری است.

نسل جوان و نخبگان فرهنگی آزربایجان باید بدانند که سکوت در برابر این اقدامات، به معنای از دست دادن میراث تاریخی، هنر و فرهنگ خود است. تنها نقد فعال، آگاهی فرهنگی و مقاومت مدنی می‌تواند مانع مصادره هویت و تاریخ شود و رسانه‌ها را دوباره به جایگاه واقعی خود بازگرداند؛ جایگاهی که مستقل باشد و نه ابزار مشروعیت‌بخشی و تثبیت سلطه قوم حاکم.

پرسش اساسی این است: آیا صدا و سیمای استان و مدیران منصوب از مرکز، باز هم ابزار جریان فارس‌محور باقی خواهند ماند و فرهنگ و تاریخ آزربایجان را قربانی سیاست‌های تباری خواهند کرد؟ یا این بار، نسل امروز و نخبگان فرهنگی سکوت نخواهند کرد و اجازه نخواهند داد میراث فرهنگی‌شان تبدیل به ابزار سیاسی شود؟ پاسخ به این پرسش، سرنوشت هویت و فرهنگ آزربایجان را در دهه‌های آینده تعیین خواهد کرد.

منتشر شده در