خانم تحلیلگر و میکروفن جادویی: نگاهی با چاشنی طنز به ویدیوی فرزانه روستایی - سیمین صبری

سیمین صبری

زمانه‌ای شده که یک گوشی هوشمند، یک کانال یوتیوب یا تلگرام، و یک میکروفن بی‌نوا، کافی‌ست تا هر کسی به درجه “تحلیلگر مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی” نائل شود. اینکه تحلیلش از کجا آمده؟ از کوچه‌ی پشت منزل مادربزرگش. اینکه اطلاعاتش چقدر موثقه؟ همان‌قدر که اخبار توالت‌های عمومی بین‌راهی قابل استنادن. با آن که هرگز قصد حمایت از الهام علیوف یا آن شخص دیگر که‌نمیشناسم ندارم اما نمیتوان نمونه ای درخشان تر از آن چه خانمی به نام فرزانه روستایی تولید کرده اند گذشت. 

بلی ، یکی از نمونه‌های درخشان این پدیده، خانم فرزانه روستایی است، که اخیراً در ویدیویی پرحرارت، ما را از خطرات الهام علی‌اف و هبت‌الله آخوندزاده باخبر کرده‌اند؛ دو موجود افسانه‌ای که اگر به گفته ایشان باشد، هرکدام یک پا «گودزیلای ژئوپلیتیک» هستند.اول با این ویدیو و خانم روستایی آشنا شویم ؛

https://youtu.be/fggAaXVV60s

از گرمی تا موغان: روایت‌های بدون سند و با شهود شخصی

در این ویدیو که تقریباً یک ساعت از عمر بیننده را به دست خود نابود می‌کند، خانم روستایی دست به نوعی گزارش میدانی زده‌اند، ولی نه از طریق خبرنگار، نه با مدرک و سند، بلکه با استناد به “مردم بیله سوار و موغان” که گویا در نقش دیده‌بانان استراتژیک عمل کرده‌اند. طبق فرمایش ایشان، پهپادهایی از خاک جمهوری آذربایجان به سمت ایران شلیک شده‌اند؛ البته مدرک؟ نداریم. عکس؟ ویدیو؟ منبع رسمی؟ نه خیر، فقط یک حس درونی و چند گفت‌وگوی پشت وانت بار در بازارچه مرزی.

و حالا جالب‌تر اینجاست که با همان اطمینان، در چند دقیقه بعد از همان ویدیو، خانم تحلیلگر با همان میکروفن جادویی، می‌فرمایند که اصلاً ممکن است این پهپادها از خود خاک ایران بلند شده باشند! پس تکلیف چی شد؟ از آذربایجان آمد؟ از ایران بلند شد؟ از آسمان پنیر افتاده بود؟ الله اعلم!

تحلیل یا داستان‌سرایی تاریخی؟

خانم روستایی در ادامه، وارد مباحث تاریخ معاصر می‌شوند؛ از قضا با همان ظرافتی که یک گاوآهن وارد گلخانه می‌شود. مثلاً می‌فرمایند که جمهوری آذربایجان «چند دهه پیش» از ایران جدا شده. خب حالا اگر همین جمله را در امتحان تاریخ دبیرستان بنویسید، معلم شما نه‌تنها نمره نمی‌دهد، بلکه احتمالاً برگه‌تان را با گوشه‌ی میز برش می‌دهد. عزیز دل، جمهوری آذربایجان نه در «چند دهه پیش»، بلکه در دو مرحله و در جریان جنگ‌های ایران و روسیه (پیمان‌های گلستان و ترکمانچای) از ممالک محروسه‌ی قاجار جدا شد. بعد هم نزدیک به هفتاد سال جزئی از شوروی بود و بعد از فروپاشی شوروی، کشوری مستقل شد. به‌قول معروف: «ما جدا نشدیم، ما را جدا کردند، خیلی وقت پیش هم جدا کردند!»

افغانستانی‌ها، زایشگاه‌ها و فاشیسمِ تصادفی

خانم روستایی در بخش دیگری از این رپورتاژ تحلیلی (بخوانید فانتزی تخیلی) وارد مبحث پرمناقشه‌ی مهاجران افغانستانی می‌شوند و با لحنی که گویی سرپرست تیم کنترل زاد و ولد در جهان هستند، از اینکه زنان افغان سالانه ۱۵۰ هزار نوزاد در ایران به دنیا می‌آورند اظهار نگرانی می‌کنند. بعد هم این عدد را در سه سال ضرب می‌کنند (درست مثل بچه‌ای که بلد نیست با ماشین‌حساب کار کند)، و با افتخار اعلام می‌کنند نیم میلیون افغان وارد کشور شده‌اند!

سؤال اینجاست: به فرض صحت این آمار، شما دقیقاً چه پیشنهادی دارید؟ زنان افغان را موقع ورود به مرز عقیم کنیم؟ جلوی بیمارستان‌ها با بیل منتظر بایستیم؟ یا اینکه یک فاشیست آلمانی – فرضی البته – بیاید تعداد زایمان‌های زنان ایرانی در اروپا را بشمرد و بعد از خانم روستایی مشورت بگیرد که چکارشان کند؟!

تحلیل یا تخریب شخصیتی؟

در سرتاسر این ویدیو، خانم تحلیلگر ما با سخاوتی بی‌بدیل، از واژگانی همچون «دیوانه»، «آدم‌خوار»، و «فاسد» برای توصیف رؤسای جمهور کشورهای مختلف استفاده می‌کنند. بنده خدا الهام علی‌اف که در طول ویدیو در کنار تصویر هبت‌الله نشسته، انگار منتظر است ببینیم کی تحلیلگر محترم با لقب جدیدی به او حمله می‌کند.یک عکس ریشو از یک فرد نامعلوم ( هبت الله) هم در کنار علیوف در تمام طول ویدیو پشت سر خانم روستایی هست بدون این که او خود را موظف کند به مردم بگوید او کیست و چه وابستگی به علیوف دارد؟  سؤال کلیدی اینجاست: چرا این الفاظ فقط برای علی‌اف و رؤسای جمهور آسیایی کاربرد دارد؟ مثلاً نتانیاهو، یا دونالد ترامپ، یا سران کشورهایی که ایران را به مرز قحطی کشانده‌اند، در فهرست “دوستان خردمند” قرار دارند؟

کلام آخر: میکروفن هست، مسئولیت نیست

بیایید صادق باشیم. هیچ‌کس در دفاع از رژیم جمهوری اسلامی این حرف‌ها را نمی‌زند. این رژیم آزمون پس‌داده‌ای‌ست در بی‌کفایتی، فساد و سرکوب. اما وقتی کسی در لباس اپوزیسیون، با اعتماد به نفس یک فرمانده جنگی، شروع می‌کند به تحلیل‌هایی بدون سند، بدون مطالعه، و گاه با خطاهای تاریخی و اخلاقی خجالت‌آور، باید گفت: عزیزم! تحلیل‌گری مثل رانندگی‌ست؛ فقط چون فرمون داری دلیل نمی‌شه راننده باشی! 
 

کلیدواژه‌ها