زیر میز گفتگوهای ایران و امریکا

روابط بین الملل

بازگشت ترامپ به کاخ سفید، به پنج زبان مختلف مرتبط به هم در تهران ترجمه و بر پایه های میز گفتگوی طرفین حک شد.

۱- پایه استخباراتی: قطع هرگونه فاند پروژه های برونمرزی به منظور سازماندهی مجدد سازمانهای دولتی امریکا، در ابتدا  نظر مساعد تهران را جلب کرد و نهایتا با بازگرداندن همان پروژه ها در قالب رسانه های آزاد (و نه ترور در ایران) سنجه بازی در نقطه صفر نسبت به دولت قبل امریکا تراز شد. تهران پس از آنکه رییس جامعه اطلاعاتی امریکا تلاش برای ساخت چاشنی بمب اتم در ایران را رد کرد، سطح دسترسی برخی کارشناسان سازمان انرژی اتمی را محدود کرد تا توان مانور بیشتری در خلال مذاکرات داشته باشد. مذاکرات عمان در شرایطی علنی شد که حمایت اطلاعاتی روسیه ذیل قراردادی طولانی مدت با ایران، شیبی مثبت به سمت طرف ایرانی در سمت استخباراتی میز مذاکره ایجاد کرده بود. 

۲- پایه نظامی: برخلاف پایه استخباراتی، امریکا پایه نظامی میز را بسیار محکم کرده است. انبارهای پایگاههای متعدد امریکا در حوزه سنتکام به خوبی تجهیز شده اند. زرادخانه های اسراییل تقویت و پایگاه استراتژیک سن دیوگو میزبان بمب افکنهای بی ۲ و بمبهای مواب شده است. هرگونه تحرک نظامی دریایی و زمینی ایران به دقت رصد میشود و روسیه از هرگونه حمایت نظامی از ایران پاپس کشیده است. امریکا در سناریوی حمله هوایی محدود (و خرابکاری های احتمالی) دست بالاتر را دارد، در حالیکه سرنوشت جنگ گسترده و فرسایشی را ایران تعیین خواهد کرد. هر دو طرف_و هریک به دلایلی متفاوت_ ترجیح میدهند این پایه میز را موقتا فراموش کنند. هرچند که قطع پایه سیاسی تمام فشار را بر روی پایه نظامی وارد خواهد کرد.

۳- پایه سیاسی: تحولات عمیق سیاسی در واشنگتن وضعیت ناپایداری را در اقصی نقاط جهان ایجاد کرده است. شرایط سیاسی فعلی چنان در هم پیچیده شده که پیش بینی آینده ائتلافهای قدیمی و بروکراسی های جا افتاده را هم مشکل کرده چه رسد به جوش دادن رابطه ای که نزدیک نیم قرن قطع بوده است. نکته مثبت در این سمت میز، ارتباط مستقیم ترامپ و خامنه ای از طریق نمایندگان شخصیشان در خلال مذاکرات است و سمت تاریک آن گره خوردن سرنوشت ایران به جنگ در اوکراین و جنگ تعرفه ها با چین. ثبات این پایه میز شاید بیشتر از امریکا در اختیار اروپاییها باشد.

۴- پایه اقتصادی: برجام معاهده ای حقوقی برای به رسمیت شناختن ایران در مجامع جهانی در ازای بهره مندی قدرتهای بزرگ از بازارهایش زیر پوشش محدودیت برنامه هسته ای بود. عدم تامین منافع اقتصادی امریکا دلیل اصلی خروج یکطرفه ترامپ از آن بود بطوریکه احیای توافقنامه ای از آن جنس در شرایط کنونی محال است. آنچه پس از تجربه برجام پیش روی مذاکره کنندگان فعلیست در یکسو، طرح انتفاع متقابل پیشنهادی از سمت ایران و در سوی دیگر، طرح انتفاع همه جانبه پیشنهادی از طرف امریکاست. باید در نظر داشت که جنگ تعرفه های بین امریکا و چین تحقق صد در صدی هر یک از این دو طرح را غیرممکن میکند. محتملا میز مذاکره از سمت اقتصادی تا جایی نوسان خواهد کرد که در محدوده ای بین این دو طرح به تعادل برسد. محدوده ای که البته با نظر و دخالت چین تعیین خواهد شد.

۵- پایه اجتماعی: این پایه که در دهه های اخیر زیر میز مذاکرات بین الملل قرار گرفته، یکی از نمادهای مدرنیته در جهان سیاست است. پایه اجتماعی که با عملکرد رسانه و در فضای مجازی ذهنی میشود، در کف خیابان و مناسبات جمعی عینیت مییابد تا در زمان مقتضی از طرف مذاکره کنندگان اهرمی شود برای چرخش میز مذاکره. این همان پایه ایست که اسراییل و نیروهای نیابتیش (نئوپهلویستها) بسیار به شکستنش دل بسته اند. پایه ای که به درستی از طرف خامنه ای به عنوان نقطه ضربت طرف مقابل شناسایی ولی با اشتباه تاریخی خودش در "بی شرفانه"، "غیرهوشمندانه" و "غیرعاقلانه" دانستن مذاکراتی که بدان رضایت داد، شکننده تر از پیش شد. نباید از یاد برد که محدودیت جریان آزاد اطلاعات، توان روایتسازی را در میان-مدت از خود حکومت هم میگیرد. توانی که فارغ از نتیجه مذاکرات برای بقای جمهوری اسلامی با هر محتوایی حیاتی خواهد بود.
آنچنان که پیداست طرف امریکایی بر توان روایتسازی و کنترل پایه اجتماعی میز دل خوش کرده تا با حداقل هزینه حداکثر بهره را ببرد و طرف ایرانی روی تزلزل بازارهای امریکا و بالتبع، ناپایداری پایه اقتصادی میز مذاکره حساب کرده است. هر چند مذاکره بر سر میزی با این تعداد بالای درجات نامعینی، این سناریو را محتمل میسازد که نتیجه نهایی با مداخلات ظریف طرفهای دیگر و جایی دورتر از این میز حاصل شود. جایی میان سایه ها و با تیر غیبی که بازیگری ناپیدا شلیک کند.

#روابط_بین_الملل

کلیدواژه‌ها