دموکراسی خواهی از سه مسیر /(۲) دوم: از حکومت تا مردم - پویا ایفایی

پویا ایفایی

دموکراسی شکلی از مناسبات سیاسی-اجتماعیست که در آن تصمیمات به اراده مستقیم و یا توسط نمایندگان مردم گرفته میشود. یکی از مهمترین پیش نیازهای استقرار پایای دموکراسی وجود و تثبیت نهادهای اجتماعی میانجی است. نهادهایی که مانند ستونهایی مانع آوارشدن سقف سازه اجتماعی (حکومت) بر کف آن (مردم) میشوند. حکومتهای ملّاشاهی (پهلوی و ولی فقیه) با ادغام نهادهای اصیل اجتماعی در نهاد قدرت موجب کاهش تعداد این ستونهای باربر و نتیجتا ناپایداری برساخت دموکراتیک ایران در سده گذشته شدند. پهلوی ها که آخرین سلطنت موروثی بودند نهاد قدرت را در نهاد اصیل خانواده حل کردند و آخوندها نهاد کهن دین را در نهاد قدرت ذوب فرمودند! سقف حکومت پهلوی در ۵۷ فرو ریخت و سازه ایران ولایی هر روز زیر فشار حکومت دینی فرسوده و فرتوت شده است.

حکومتهای ملّاشاهی در غیاب سازوکارهای دموکراتیک بر چهار ستون تکیه کرده اند: ایده ئولوژی های ارتجاعی، ملی گرایی مبتذل، نهادهای نظامی و قدرتهای خارجی. ایده ئولوژیهای انتزاعی باستانگرایی و ولایت فقیه در غیاب مصداقهای عینی در میان-مدت معنا باختند. ملی گرایی غیر اصیل این حکومتها هم چیزی نبود جز پروژه هایی موقت برای قبض قدرت در دستان دیکتاتورها. بطوریکه وقتی نفت ملی پول تو جیبی دیکتاتور شد و پس از اینکه نیروهای مردمی جبهه های جنگ بسیجیان آقا شدند، ملی گرایی هم جرم تلقی شد. با کنار رفتن دو ستون اول بقا، حکومت میلیتاریزه شاه محتاج نظر هایزر امریکایی شد و حکومت فاسد شیخ چشم به لبهای لاوروف روس دوخته است. 

بدون دموکراسی، این روند انتقال قدرت از مردم به گماشتگان قدرتهای بزرگ جهانی میتواند در نسلهای آتی هم تکرار شود. برای اجتناب از آن، استقلال تمام نهادهای اجتماعی از نهاد قدرت، به رسمیت شناختن تمام مردم ایران از هر زبان، دین، اتنیک و طبقه اجتماعی، و عضویت فعال مردم در نهادهای میانجی نظیر احزاب، سازمانهای غیردولتی و انجمنها از بایدهای ما هستند. دموکراسی درّی گرانبهاست که اگر ما مردم با تحمل صبورانه همدیگر برایش نجنگیم، دیکتاتورهای ذلیل سرنوشتمان را بدست بیگانگان خواهند سپرد؛ خواه امریکایی و اسراییلی خواه روسی و چینی.


 

#دموکراسی

کلیدواژه‌ها